کتاب «آفتاب آخرین» برشهایی کوتاه از زندگی و زمانه حضرت محمد (صلی الله علیه) آخرین رسول خدا و پیامبر برترین دین الهی است. ایشان در مکه به دنیا آمدند و از تبار بنی هاشم یکی از مهمترین اقوام شهر بودند. در منطقهای که جهالت و سنتهای غلط بیداد میکرد خداوند ایشان را با کلام خویش مبعوث نمود تا مردم را به سوی کمال الهی دعوت نمایند. بر اساس منابع مستند ماجراهایی از زندگی ایشان استخراج شده بود و به همت مهدی قزلی این ماجراها به شکل داستانهایی مینیمال درآمدند تا به شکلی ساده و روان مخاطب علاقهمند با شخصیت و منش رفتاری رسول مهربانی آشنا گردند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
در جنگ خیبر مسلمانان قلعههای هفت گانه خیبر را محاصره کردند. مدتی بود آنجا بودند طوری که دیگر آذوقهای نمانده بود و گرسنگی فشار میآورد. روزی چوپان سیاهی آمد و گفت: «من چوپان یهودیها هستم این اسلامی که میگویید چیست؟ گفتند. گفت: من ایمان آوردم. حالا تکلیفم با این رمه چیست؟ محمد ﷺ گفت: «توی آئین ما خیانت در امانت وجود ندارد. رمه را ببر به صاحبانش بسپار.»
نظرات