کتاب جزیره‌ی گنج

کتاب جزیره‌ی گنج

مترجم:
عطیه حسینی
ناشر:
قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
%۱۰
۱۸۰,۰۰۰
تومان
موجودی:
فقط 6 جلد
رده سنی:
عمومی
قالب:
رمان
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
وزیری
صفحات:
۹۶
وزن:
۱۴۰ گرم
شابک:
9789646742673

معرفی کتاب

ماجراجویی در دل یک داستان پرهیجان و خطرناک چیزی است که هر نوجوانی به دنبالش می‌گردد. در این سن و سال زندگی شور و حرارت زیادی پیدا می‌کند و در سرگرمی و هنر هم سلیقۀ بچه‌ها را تغییر می‌دهد. یکی از مشهورترین داستان‌هایی که برای نوجوان‌هایی دقیقاً در همین سن و سال نوشته شده و قصه‌ای پُر تلاطم را روایت می‌کند، داستان «جیم هاوکینز» یک پسر هیجانی، خیال‌پرداز و با دل و جرأت است که در بستر مرگ پدربزرگش، از او دربارۀ جزیرۀ گنج می‌شنود؛ جایی که مقدار بی‌شماری طلا و جواهرات در آن پنهان شده و صاحب اصلی آن در گذشته، «کاپیتان فلینتِ» بدنام و خبیث بوده است. جیم که از هیجان در پوست خود نمی‌‌گنجد به همراه چند نفر دیگر به سمت جزیره گنج راهی می‌شود و قصد دارد آن را مال خود کند؛ اما زمانی که پا به کشتی می‌گذارد، می‌فهمد همه‌چیز آن‌قدرها هم که فکرش را می‌کرد آسان نبوده. در کشتی با آشپز عجیبی به نام «لانگ جان سیلور» آشنا می‌شود؛ شخصیت یک‌پایی که احتمالاً او را از انیمیشن مشهور «سیارۀ گنج» به خاطر دارید. «رابرت لویی استیونسن» که با نوشتن این کتاب به یک هنرمند جهانی تبدیل شد، اگرچه هدف اصلی‌اش را سرگرم‌کنندگی و قصه‌گویی جذاب قرار داده؛ اما در دل این داستان پیام زیبایی را هم پنهان کرده است. تمام شخصیت‌های کتاب به نوعی بردۀ پول و طمع خود می‌شوند و برای تصاحب گنج، دست به خشونت و جنایت می‌زنند. در این بین جیم که قهرمان داستان است، باید بین پول و اخلاقیات و انسانیتش یکی را انتخاب کند.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانیم:

«دولا دولا، از لابه‌لای علف‌ها و درختچه‌ها به طرف ساحل شرقی جزیره رفتم تا صخرۀ سفید و قایق بنگان را پیدا کنم. بنگان قایق خود را در چادر کوچکی از پوست بز مخفی کرده بود. وقتی آن را پیدا کردم غروب شده بود. قایق دست‌ساز بنگان خیلی کوچک اما قابل استفاده بود. در قایق یک پاروی دوسر هم گذاشته بود. کمی غذا خوردم و منتظر ماندم تا هوا تاریک شود. می‌خواستم بی‌سر و صدا به کشتی نزدیک شوم و طناب لنگر آن را پاره کنم تا کشتی راه بیفتد و خودبه‌خود به جایی از ساحل برود؛ چون فکر می‌کردم که شاید شورشی‌ها به خاطر شکست دیروز سوار کشتی شوند و بروند. به همین دلیل وقتی هوا تاریک‌تر شد قایق را به طرف ساحل بردم. از دور چراغ‌های کابین کشتی سوسو می‌زد. همه‌جا تاریک بود و ماه در آسمان نبود. سوار قایق شدم و شروع به پارو زدن کردم. خوشبختانه مدّ دریا مرا به طرف کشتی برد. عاقبت به طناب لنگر رسیدم و آن را گرفتم. طنابی کلفت و محکم بود. چاقویم را از جیبم بیرون آوردم و طناب را بریدم و کشتی هیسپانیولا، روی آب شناور شد.»

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان

اینا رو هم از دست نده

ملا صالح ملا صالح
۱۰ %
رضیه غبیشی
۱۸۰,۰۰۰
۱۶۲,۰۰۰ تومان
مسافر کربلا مسافر کربلا
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۳۵,۰۰۰
۳۱,۵۰۰ تومان
شاهرخ شاهرخ
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۵۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰ تومان
دختر شینا دختر شینا
۱۰ %
بهناز ضرابی زاده
۲۲۵,۰۰۰
۲۰۲,۵۰۰ تومان
حکایت زمستان حکایت زمستان
۱۰ %
سعید عاکف
۱۲۰,۰۰۰
۱۰۸,۰۰۰ تومان
اینک شوکران جلد اول منوچهر مدق اینک شوکران جلد اول منوچهر مدق
۱۰ %
۶۰,۰۰۰
۵۴,۰۰۰ تومان