قصه های خوب برای بچه های خوب (جلد شش:قصه‌هایی از عطار)

قصه های خوب برای بچه های خوب (جلد شش:قصه‌هایی از عطار)

مترجم:
عطیه حسینی
ناشر:
قیمت:
۹۵,۰۰۰
%۱۰
۸۵,۵۰۰
تومان
موجودی:
فقط 9 جلد
رده سنی:
نوجوان
قالب:
داستان
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
Unknown
صفحات:
۱۷۳
وزن:
۱۲۲ گرم
شابک:
9789643001704

معرفی کتاب

ششمین جلد از مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب در مورد قصه‌های عطار نیشابوری است. عطار بازاری معروفی در شهر نیشابور بود که کار و بارش حسابی گرفته بود و دائم ذهن و فکرش درگیر تجارت و مال اندوزی بود. در این حین ناگهان درویشی به مغازه‌اش آمد و او را نسبت به آخرت هشدار داد. عطار او را استهزاء کرد و درویش برای اینکه نشان دهد اگر فرد آماده مرگ باشد باکی از هجرت این دنیا ندارد همانجا خود را قبض روح می‌کند. این اتفاق باعث تحول روحی شگرفی در عطار می‌شود و او را به یکی از مشهورترین عرفای قرن ششم هجری تبدیل می‌نماید. عطار که در عرفان و سلوک مدارج فراوانی طی نمود تلاش نمود با ذوق شاعرانه خود این مطالب ارزنده و معارف نایاب را به دیگران انتقال دهد. از همین روی هفت کتاب پیرامون مباحث عرفانی و اخلاق نوشت. مهم‌ترین آثار او مصیبت نامه، الهی نامه و منطق الطیر هستند که با زبانی قصه‌گو برخی از عمیق‌ترین مباحث عرفان اسلامی را تعلیم می‌دهند. مهدی آذر یزدی تلاش داشته تا این مباحث شیرین و ناب را با کودکان حال حاضر ایران در میان بگذارد به همین سبب با بازنویسی حکایت برگزیده این کتب و ساده سازی مباحث آن راه را برای انتقال آموزه‌های عطار نیشابوری هموار نموده است.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید:

روزی بود، روزگاری بود یک مرد ساززن بود که کاری غیر از نواختن رباب بلد نبود. در شهر خودش از اول این کار را یاد گرفته بود در جوانی در شادی‌های مردم شرکت می‌کرد و رباب می‌نواخت و از این کار پولی به دست می‌آورد و زندگی می‌کرد تا پیر شد. وقتی پیر شد دیگر آن شور و نشاط همیشگی را نداشت و خریدار ساز و آوازش کم شد. دیگر او را به مجلس‌ها نمی‌بردند و روز به روز کارش کسادتر می‌شد. مردم هم اسمش را گذاشته بودند پیر چنگی. علتش این بود که مردم میان چنگ و رباب فرقی نمی‌گذاشتند. و چنگ معروف‌تر بود. پیرچنگی در شهر نیشابور زندگی می‌کرد در آنجا ساز زدن و مطرب بودن کار شایسته‌ای نبود. بیشتر مردم در دین متعصب بودند و نوازندگی جز در مجلس عروسی خریداری نداشت. همه جا نمی‌شد ساز بزنند. مردم به گدا صدقه می‌دادند ولی به مطرب نه می‌گفتند این کار گناه دارد.

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان
دسته‌بندی کتاب‌ها